همواره این سؤال مطرح است که چه طرحی برای یک سرمایهگذار یا چند نفر که مشترکاً قصد سرمایهگذاری دارند مناسب است.
برای پاسخ به این سؤال لازم است به پرسشهای زیر پاسخ داده شود. (نادری، نگاهی شیرازی، رفیعا، ۱۳۹۶)
۱. آیا در پرتفوی سرمایهگذار طرح مورد نظر با سایر فعالیتهای سرمایهگذاری یا با سایر علایق و تواناییهای آنان سازگار است؟
۲. آیا طرح به صورت بالقوه از پشتوانه لازم جهت استفاده از تسهیلات و اعتبارات کوتاه یا بلند مدت بانکها و مؤسسات مالی برخوردار است؟
۳. آیا از منابع سرمایهگذار به بهترین شکل ممکن در طرح استفاده میشود؟
۴. از آنجایی که توانمندی سرمایهگذار و میزان تعهد و کارآفرینی وی از اجزای اصلی یک سرمایهگذاری موفق است، آیا سرمایهگذار از توان لازم برای انرژی بخشیدن به طرح برخوردار است تا در صورت بروز مشکل آن را به مسیر اصلی رشد بازگرداند؟
مورد اول مهمترین عامل موفقیت یک سرمایهگذاری است. مستندسازی را میشناسم که برای تهیه یک مستند به دنبال سرمایهگذار یا حامی است. ولی وقتی فرصتی برای استفاده از تسهیلات به وجود آمد به دنبال یک پروژه کشاورزی بود تا در آن سرمایهگذاری کند و از این دست اشتباهات سرمایهگذاری در جلسات مشاوره و سایر جلسات به وفور مشاهده کردهام.
اکثر کسانی که دچار چنین خطایی میشوند تصمیم خود را با یک ضربالمثل توجیه میکنند: تمام تخم مرغها را نباید در یک سبد گذاشت.
البته که این ضربالمثل صحیح است؛ ولی نه برای تمام افراد با موقعیتها و پتانسیلهای متفاوت.
به عنوان مثال من یک شرکت مشاور دارم و به موفقیت آن ایمان دارم. پس اگر سرمایهای به دست آوردم قطعاً سرمایهگذاری در شرکتی که بهترین سالهای عمرم را به پای آن هزینه کردهام نسبت به هر زمینه سرمایهگذاری دیگری اولویت دارد.
اما شناسایی فرصتهای سرمایهگذاری مرتبط با فعالیتهای سرمایهگذار همیشه به این سادگی نیست. گاهی لازم است روشهای توسعه کسب و کار سرمایهگذار بررسی شود؛ که معمولاً سرمایهگذاری بر روی بازاریابی و تبلیغات مؤثرترین سرمایهگذاری است.
اگر سرمایهگذار مطمئن باشد که به هر دلیلی نمیتواند یا نمیخواهد برای توسعه کسب و کار مستقیماً سرمایهگذاری کند (به عنوان مثال کسی که قبلاً بر روی بازاریابی و تبلیغات سرمایهگذاری کلانی نموده است و از ثبات بازار خود اطمینان دارد.) میتواند در جهت تکمیل زنجیره ارزش سرمایهگذاری کند. به عنوان مثال برای یک کشاورز، سرمایهگذاری بر روی جداسازی (سورتینگ)، فرآوری، بستهبندی، توزیع (گاهی با خرید یک وانت!) و تبلیغات زمینههای بسیار مناسبی برای سرمایهگذاری میباشند. درآمد ۲۸۰ میلیارد تومانی کشت گشنیز در نهاوند میتواند به بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان در سال با استخراج ماده مؤثره که در تولید عطر و ادکلن کاربرد دارد افزایش یابد! اگرچه این میزان ارزش افزوده نیز با تولید عطر و ادکلن میتواند چندین برابر افزایش یابد.
در یکی از پروژههای مشاوره مدیریت، سرمایهگذاری بر روی تولید ماده اولیه اصلی محصولی که در کارخانه سرمایهگذار مورد نظر استفاده میشد با فناوری نانو را پیشنهاد دادم؛ که شدیداً مورد استقبال قرار گرفت. اگرچه این ماده اولیه با فناوری نانو نمیتواند مستقیماً توسط تولیدکننده تولید شود؛ ولی برونسپاری تولید آن به یک شرکت دانش بنیان میتواند منجر به تولید محصولی جدید و با مزیت رقابتی قابل توجه با استفاده از آن ماده اولیه خاص شود.
اما کاربرد ضرب المثل «تمام تخم مرغها را نباید در یک سبد گذاشت» کجاست؟ این ضربالمثل در تمام دنیا شناخته شده و متداول است؛ ولی در بازارهای مالی و نه در کسب و کار. به عنوان مثال برای یک متخصص بورس که در زمینه بورس آموزش دیده است، بدیهی است نباید با تمام سرمایه خود یک سهم خاص را خریداری کند؛ تا اگر یک سهم خاص سقوط کند منجر به شکست سرمایهگذاری نشود و بتواند با سایر سهمها جبران کند.
ولی کارآفرین تمام سرمایه و توان خود را به کار میبندد تا موفقیت کسب و کار خود را تضمین کند و عدم تمرکز طبق قاعده «تمام تخم مرغها را نباید در یک سبد گذاشت» حتی میتواند منجر به شکست کسب و کار شود. برای یک کارآفرین ترجمه “Don’t put all your eggs in one basket” میشود «با یک دست چند هندوانه برداشتن» یا «از این شاخه به آن شاخه پریدن» که منجر به عدم تمرکز و نهایتاً شکست یا حداقل کاهش موفقیتهای بالقوه میگردد.
سید حسن کریمی